دلم بر باد و بادا هر، خدایی | کزین ره میروم مر تا به جایی | |
خدایا خود چنان کن بَعدِها من | نگویم ای جوانی کو کجایی؟ |

دقیقاً نمیدونم که انگیزه من از نوشتن این شعر چه بودهست؟! (یعنی یادم نمیاد 😁) (گرچه اساساً سرگرمی بوده و قبلا هم اشاره کردم). ولی مشخصه که فکری نه چندان کم پشتش هست و تاثیرپذیرفته از آموختههای دوران دبیرستانه. فلسفه و عرفان کلا جالبه و در اون زمان که تازه با مولانا آشنا میشیم که دم از اسرار و اینها میزند فضای جذابی رو ایجاد میکنه. حتما این فضای جالب باعث ایجاد انگیزه میشه. این نسخه اکتبر 2016 هست که من پیداش کردم با کمی تغییر.
این شعر رو درباره «تقلب کردن سر جلسه امتحان» نوشتم. ماجرا از اونجایی شروع شد که یک کانال تلگرامی درخواست داده بود تا کاربرا شعرهای طنزشون رو بفرستن تا به صورت ویس در بیارن. منم این نظم رو نوشتم و براشون ارسال کردم (دوران دبیرستان). لازم به گفتن نیست که خوششون اومد و تو کانالشون گذاشتن 😁. شما هم بخونید و لذت ببرید.
اولین شعر شعربلاگ رو «بارون اردیبهشت» انتخاب کردم هم اینکه اردیبهشته هم اینکه به نظرم همه پسند باشه. یادمه یکی از دوستان دبیرستان میگفت شعر عمو پورنگه؟ 😂 ؛ بله به نظرم شعرش کمی کودکانه هم هست این شعر رو در اردیبهشت ماهی در دوران دبیرستان نوشتم. تاریخ دقیقش در دسترس نیست 😁. یه خوبی بارون بهار اینه که آدم یخ نمیزنه به خصوص بارون اردیبهشت. بوی گل و سبزه هم که بهش اضافه میشه خیلی دلچسب میشه و ویژگی مخصوص بارون در این موقع از ساله.
تعداد صفحات : 2